توسط hnegar74 ·
منتشر شده
· بروزرسانی شده
| بازدید : 145
مراقبت…
مراقبت مثل دانهای میماند که هر لحظه نیاز به توجه و رسیدگی دارد. اینکه چه چیزهایی نیازش است و با چه چیزهایی رشد میکند. دانستن کمک میکند که با آگاهی، مراقبت انجام گیرد. دانستن به اینکه آب و دانه و نور و خاک لازمهاش است و هرچیزی دیگر جز این میتواند برخلاف مراقبت و رشدش باشد. و یا مثل لباسی میماند که با حضور هر لکّهای، نیاز به ترمیم و شستشو دارد و یا در صورت پاره شدن احتیاج به دوخت دارد. مراقبت مثل سازیست که ریتمش را لازم است یاد گرفت. چه نوایی دارد و چه میخواهد بگوید. در سکوت میان قلب و ذهن، بهتر میتوان به جواب رسید. آن صدا میگوید دوست داشتن خود یک مراقبت است. مثل همان دانه که با علاقه به درخت شدن سرش را بلند میکند.
فهمیدم دوست داشتن خود یک پروسه زمانبریست که با افکار و تصمیمهایی که میگیریم، شکل میگیرد. اینکه چه چیزهایی را در خود حس میکنیم و چه قدمهایی برمیداریم؛ چقدر با خود مهربانیم و به چه شکلی با خود صحبت میکنیم؛ به خود چگونه نگاه میکنیم. زمانی که دوست داشتن خود اهمیت پیدا میکند، رفتارهایمان هم تغییر میکند؛ برای تصمیمهایی که میگیریم، برای خوشحال کردن خودمان بدون اینکه باعث آزار شویم، قدم برمیداریم. اینکه چگونه و به چه شیوهای دوست داریم زندگی کنیم، مختص خودمان است و بهتر است اجازه ندهیم چیزی برخلاف میلمان تغییرمان دهد. مصمّم بودن بر دوست داشتن خود و رها بودن از بعضی باید و نبایدها انتخاب درستی برای نزدیک شدن به خودمان است. اینکه قضاوتهای دیگران را رها کردن، اهمیت دادن به خود و علایقمان، همه و همه بخشی از مراقبت کردن خودمان است. خود را که دوست داشته باشیم دیگر محتاج خیلی چیزها نمیشویم. ارزش گذاریهایمان فرق میکند و شادی و نشاط خودمان در وهله اول قرار میگیرد. از کسانی که در هر مسیر زندگیام این موضوع را به من یاد دادند ممنونم و همچنان میآموزم.